سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از دست دادن فرصت اندوهى گلوگیر است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :14
بازدید دیروز :18
کل بازدید :64363
تعداد کل یاداشته ها : 86
103/2/16
6:5 ص

رنگ در قرآن

مجموع الفاظ قرآنی که بر رنگ‌ها دلالت دارند، سی و پنج 35 کلمه‌اند (اشرف فتحی، الألوان فی القرآن، موسوعة الاعجاز العلمی فی القرآن و السنّة، ص 20 (www.55a.net) ).

قرآن از رنگ‌های قرمز، زرد، سبز، آبی، سفید و سیاه یاد می‌کند. علاوه بر آن، رنگ معنوی (رنگ خدایی) هم در قرآن آمده است.

قرآن در بسیاری از آیه‌ها عنوان کلّی رنگ (الوان) را به کار می‌برد و در مواردی از رنگ‌های گوناگون یاد می‌کند، بنابراین آیات در برگیرندة رنگ را می‌توان به دو دستة کلی تقسیم کرد:

1. آیاتی که از واژة «لون» یا «الوان» یا «صبغة» استفاده کرده‌اند.

2. آیاتی که از رنگ‌های مختلف استفاده برده‌اند.

ابتدا به بررسی کلی آیاتی که از عنوان کلی رنگ بهره برده‌اند، می‌پردازیم.

واژة «لون» و جمع آن «الوان» به معنی رنگ‌ها، نه مرتبه، در هفت آیه ذکر شده است؛ هفت مورد به صورت جمع و دو مورد به صورت مفرد؛ اما واژه «صبغه» دو مرتبه و در آیه 128 سوره بقره آمده است.

آیاتی مشتمل بر واژه‌های «الوان»، «لون» و «صبغه»:

1. Gقَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَF (بقره/69)؛ «گفتند: «براى ما از پروردگارت بخواه تا روشن بیان کند برایمان که رنگ آن (گاو) چگونه است؟» (موسى) گفت که او مى‏گوید: در حقیقت آن گاوى زرد است که رنگش یک دست است که بینندگان را شاد مى‏سازد».

2. Gوَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفُ الْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِلْعَالِمِینَF (روم/ 22)؛ «و از نشانه‏هاى او آفرینش آسمان‏ها و زمین و تفاوت زبان‏هایتان و رنگ‏هاى شماست. قطعاً، در آن‏[ها] نشانه‏هایى براى دانایان است».

3. Gوَمَا ذَرَأَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَF (نحل/ 13)؛ «و آنچه را در زمین براى شما، با رنگ‏هاى متفاوتش، آفرید و منتشر کرد (مسخّر شما ساخت)، قطعاً، در آن‏[ها] نشانه‏اى است براى گروهى که متذکّر مى‏شوند».

4. Gثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلَاً یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً  لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَF (نحل/69)؛ «سپس از همه‏ى محصولات بخور و راه‏هاى پروردگارت را فروتنانه‌ بپیما.» از شکم‏هایشان نوشیدنى (= عسل) بیرون مى‏آید که رنگ‏هایش متفاوت است [و]در آن براى مردم درمانى است؛ قطعاً در آن‏[ها]نشانه‏اى است براى گروهى که تفکّر مى‏کنند».

5. Gأَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ  مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌF (فاطر/27)؛ «آیا نظر نکرده‏اى که خدا از آسمان، آبى فرو فرستاد، به وسیله‏ى آن محصولاتى که رنگ‏هایش متفاوت است (از زمین) خارج ساختیم و از کوه‏ها راه‏ها (و رگه‏ها) ى سپید و سرخ، که رنگ‏هایش متفاوت است و سیاه سیاه (آفریدیم)؟!».

6. Gوَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذلِکَ إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌF (زمر/21)؛ «و از مردم و جنبندگان و دام‏ها (انواعى هستند) که رنگ‏هایشان همان‏گونه متفاوت است. از میان بندگان خدا، فقط دانشوران از او هراس دارند؛ [چرا]که خدا شکست ناپذیرى بسیار آمرزنده است».

7. Gأَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَسَلَکَهُ یَنَابِیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ ...F (زمر/ 21)؛ «آیا نظر نکرده‏اى که خدا از آسمان آبى فروفرستاد و آن را به چشمه‏هایى که در زمین است وارد نمود، سپس به وسیله‏ى آن زراعتى را با رنگ‏هاى متفاوتش بیرون مى‏آورد».

8 . Gصِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَF (بقره/ 138)؛ «رنگ (و نگار) خدایى (بپذیرید)؛ و خوش رنگ (و نگار) تر از خدا کیست؟ و ما تنها پرستش‏کنندگان اوییم». راجع به اعجاز عددی مربوط به بحث رنگ‌ها، ادعا شده است که واژه «الوان» هفت بار به صورت جمع[1] در قرآن به کار رفته است که شاید اشاره به طیف‌های هفت‌گانة نور سفید باشد و احتمال دارد حکمت ذکر هفت مرتبه واژه الوان از این جهت باشد که نور سفید شامل هفت رنگ درک‌پذیر با حس بینایی انسان است که پس از برخورد نور با منشور، و شکست نور این الوان هفت گانه به چشم می‌خورد (ر.ک. به: دکتر فتحی عبدالعزیز الوان فی القرآن، ص 4). این ادعا خدشه‌پذیر است؛ چون نمی‌توان ادعای قطعی کرد که بین عدد هفت آیه‌ها با طیف‌های هفتگانه نور رابطه‌ای هست.

اول) بررسی آیات گروه اول

1. Gوَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفُ الْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِلْعَالِمِینَF (روم/ 22)؛ «و از نشانه‏هاى او آفرینش آسمان‏ها و زمین و تفاوت زبان‏هایتان و رنگ‏هاى شماست. قطعاً، در آن‏[ها] نشانه‏هایى براى دانایان است».

رنگ‌شناسی از راه‌های خداشناسی است (در این نشانه‌هایی برای دانایان است). وقتی انسان به اختلاف رنگ‌ها بیشتر دقت می‌کند، قدرت خدا را بهتر درک می‌کند. فخر رازی می‌گوید:

شناسایی انسان نسبت به انسان دیگر یا باید با چشم باشد یا گوش و خدا برای تشخیص گوش، اختلاف آوازها و آهنگ‌های صدا، و برای تشخیص چشم، رنگ‌ها و صورت‌ها و شکل‌های مختلف را آفریده است؛ به گونه‌ای که در تمام دنیا نمی‌توان دو انسان را پیدا کرد که از نظر چهره و آهنگ صدا از تمام جهت‌ها یکسان باشند! (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 16، ص 395).

علامه طباطبایی در المیزان فی تفسیر القرآن می‌فرماید:

«ظاهر این است که مراد از اختلاف الوان، اختلاف امت‌ها در رنگ‌های مختلف است، مثل سفید و سیاه و زرد و قرمز و ممکن است مراد از تفاوت رنگ‌ها تفاوت هر فردی با دیگر افراد، به حسب رنگ پوستش باشد» (طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 16، ص 167).

تفاوت رنگ پوست انسان‌ها مربوط به میزان «ملانین» در پوست انسان است (محمودی، احمد، پیشین، ص8). رنگ پوست حیوان‌ها و انسان‌ها به سازش آن‌ها با نور آفتاب و آب و هوای محیط خود بستگی دارد. میزان تیره یا روشن بودن پوست، میزان نیاز بدن را به اشعه ماورای بنفش نشان می‌دهد. تأثیر نور آفتاب باعث تحریک رنگ دانه ملانین در پوست و تولید ویتامین D می‌شود. پوست با تغییر رنگ، میزان ویتامین D بدن را متعادل می‌کند (بن بوا، زیبایی نور، ص 91).

بررسی

طبق یک تفسیر که الوان به معنای «رنگ‌های پوست انسان‌ها» باشد، آیه یکی از نشانه‌های وجود خالق هستی را ذکر می‌کند؛ این که خداوند برای شناسایی افراد، این گونه قرار داده‌ است تا مردم هم‌دیگر را بهتر تشخص دهند.

به نظر می‌رسد با توجه به این‌که در صدر و ذیل آیه به نشانه آیه ـ آیاته ... لآیاتٍ... ـ بودن آفرینش زمین وآسمان و گوناگونی زبان‌ها و رنگ‌های انسان‌ها اشاره شده است؛ به خصوص این که خداوند در ذیل آیه فرمود: «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِلْعَالِمِینَ»، شاید با دقت بیشتر بتوان به اسراری پی برد که خداوند آن را به عنوان «آیه» مطرح کرده است.

2. Gوَمَا ذَرَأَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَF (نحل/ 13)؛ «و آنچه را در زمین براى شما، با رنگ‏هاى متفاوتش آفرید و منتشر کرد (مسخّر شما ساخت)، به قطع، نشانه‏اى در آن‏[ها] براى گروهى که متذکّر مى‏شوند، هست».

قرآن مجید رنگ‌ها را محدود به گل‌ها، میوه‌ها، عسل و انسان‌ها نمی‌داند؛ بنابر این در آیه می‌فرماید آن‌چه را برای شما آفرید، به انواع گوناگون و رنگارنگ (مراد از الوان در آیه همان رنگ‌ها است و نیزممکن است به معنای انواع باشد) درآورد. نقاش چیره دست هستی، پدیده‌ها را متناسب با روح و روان آدمی نقاشی کرد، لذا تنوع رنگ‌ها انسان‌ها را از کسالت بیرون می‌آورد و فضایی دل‌پذیر را برای زندگی فراهم می‌سازد. به راستی اگر تمام دنیا یک رنگ بود، چه می‌شد؟ دانستن تأثیر روان‌شناختی رنگ‌ها بر انسان، فهم این دسته از آیات را آسان‌تر می‌سازد. به نظر می‌رسد این که در پایان آیه فرمود «گوناگونی رنگ‌ها نشانه‌ای است برای کسانی که اهل تذکّر و تفکر و یادآوری و تدبّرند»، به اجمال اشاره‌ای به اعجاز رنگ‌ها در قرآن باشد که می‌تواند دانشمندان را به سمت تحقیق گسترده‌تر پیرامون آثار رنگ‌ها رهنمون شود؛ البته بهتر است این آیه را جزء اشارات علمی قرآن بگیریم. علامه طباطبایی با توجه به مفرد بودن «آیه» در آخر این آیه، استفاده کرده است که آیه بر توحید ربوبی دلالت می‌کند (طباطبایی، همان، ج12، ص215).

3. Gثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلَاً یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً  لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَF (نحل/ 69)؛ «سپس از همه‏ى محصولات بخور و راه‏هاى پروردگارت را فروتنانه بپیما.» از شکم‏هایشان نوشیدنى (= عسل) بیرون مى‏آید که رنگ‏هایش متفاوت است [و] در آن براى مردم درمانى است؛ قطعاً، در آن‏[ها]نشانه‏اى است براى گروهى که تفکّر مى‏کنند».

تنوع رنگ عسل‌ها از دیگر آیاتی است که واژة الوان را در بر می‌گیرد. در این آیه سخن از وحی به زنبور عسل است که چه مسیری را طی می‌کند و ماده‌ای رنگارنگ را تولید می‌کند که شفای برای مردم است. رنگ‌های مختلف عسل، به رنگ‌های مختلف گل‌هایی مربوط است که زنبور از آن بهره می‌برد. چند مادة قندی رنگ گل‌ها را درست می‌کنند و چون این دو (رنگ عسل و رنگ گل‌ها) ارتباط مستقیم با هم دارند، پس هر عسل با رنگ مخصوص خود، ماده قندی ویژه‌ای دارد. فاصله‌ای که بین «شَرَابٌ» و ویژگی خاصیت شفادهندگی آن هست (مختلف الوانه)، از نکات زیبای قرآن است. کتاب‌های گیاه‌شناسی نیز خواص درمانی گیاهان را به عناصر قندی موجود در آن مربوط می‌دانند (پاک‌نژاد، رضا، همان، ج 3، ص 149 و 169). در تفسیر المیزان آمده است:

«از شکم زنبور عسل نوشیدنی به نام عسل بیرون می‌آید که دارای رنگ‌های گوناگون، بعضی سفید، بعضی زرد، بعضی قرمز سیر و بعضی مایل به سیاهی است که برای بیشتر امراض شفاست. عسل‌ها رنگ‌های متفاوتی دارند که مربوط به تنوع موادی است که از آن‌ها استفاده می‌کنند و مناسب ذوق‌های مختلف نیز هست» (طباطبایی، همان، ذیل آیه 69، سوره نحل).

شهید دکتر پاک‌نژاد در جلد پنجم کتاب اولین دانشگاه و آخرین پیامبر که مربوط به عسل است، فصلی با عنوان رنگ‌های گوناگون عسل می‌گشاید و یادآور می‌شود که رنگ عسل‌ها به رنگ‌ گیاهانی بستگی دارد که زنبورها بر آن‌ها می‌نشینند. آن‌گاه چگونگی به وجود آمدن رنگ گل‌ها را یادآور می‌شود (پاک‌نژاد، همان، ج 5، ص 135). وی می‌گوید:

«این که قرآن پس از اشاره به رنگ‌های گوناگون عسل، خاصیت شفابخشی آن را ذکر فرموده، خود اعجاز به شمار رفته و رنگ‌ها در غذا و شفا و درمان رُل مهم و اساسی را دارند» (همان، ص 145).

پس در این آیه، به خواص غذایی و شفابخشی رنگ‌ها توجه شده است. وی در جای دیگر می‌نویسد:

«به مفهوم علمی پیوند بین کلمات Gشَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِF دقت کنید. از آیه فهمیده می‌شود که در صورتی عسل شفا است که آشامیده شود، آیا رنگ مواد قندی که موجب رنگ شدن گل‌ها می‌شود، خاصیت شفا دهندگی دارد که قرآن در فاصلة بین شراب (عسل) و خاصیت شفادهندگی آن جملة «مختلف الوانه» را آورده است؟ آری اگر این مطلب اعجاز آمیز 15 قرنی قرآن را پذیرفتید، شما را به کتاب‌های گیاه‌شناسی طبی راهنمایی می‌کنم که بسیاری از خاصیت‌های گیاهی مربوط به عناصر قندی موجود در گیاه است؛ همان عناصر قندی که باعث رنگین شدن گل‌ها می‌گردد» (همو، ص 149).

آن‌گاه از کتاب «دکتر رنگ را تجویز می‌کند» مطالب فراوانی راجع به تأثیر رنگ‌ها نقل می‌کند. به نظر می‌رسد دکتر پاک‌نژاد این آیه را نوعی اعجاز علمی قرآن می‌داند که قرآن برای اولین بار پانزده قرن پیش به اثر شفا بخشی رنگ عسل اشاره کرده است.

بررسی

با توجه به این‌که ضمیر «فیه» به «شرابٌ» برمی‌گردد و شراب باوصف «مختلف الوانه» توصیف شده است می‌توان از این آیه چنین برداشت کرد: در نوشیدنی که دارای رنگ‌های مختلف است، برای مردم شفاست. آیه در این صورت به یک مطلب علمی اشاره دارد؛ این که رنگ‌ها می‌تواند نقش تعیین کننده‌ای در درمان بیماری‌ها داشته باشند. بنابراین اگر بپذیریم که قرآن درمان با رنگ را برای اولین بار مطرح کرده است، می‌توان گفت این آیه از آیات مربوط به اعجاز علمی قرآن در رابطة با رنگ‌هاست.

کتاب‌های فراوانی دربارة رنگ درمانی نوشته شده است، از جمله کتاب «رنگ‌ها و تأثیرات درمانی‌شان» از «پائولین ویلز» ترجمه مینا اعظامی. نویسنده تاریخچه درمان با رنگ را نیز آورده و بوعلی‌سینا را احیاگر رنگ درمانی در قرن یازده میلادی معرفی می‌کند (پائولین ویلز، همان، ص 15).

Gأَلَمْ تَرَأَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذلِکَ إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌF (فاطر/27 و 28)؛ «آیا نظر نکرده‏اى که خدا از آسمان، آبى فرو فرستاد، به وسیله‏ى آن محصولاتى که رنگ‏هایش متفاوت است (از زمین) خارج ساختیم و از کوه‏ها راه‏ها (و رگه‏ها) ى سپید و سرخ، که رنگ‏هایش متفاوت است و سیاه سیاه (آفریدیم)؟! و از مردم و جنبندگان و دام‏ها (انواعى هستند) که رنگ‏هایشان همان‏گونه متفاوت است. از میان بندگان خدا، فقط دانشوران از او هراس دارند؛ [چرا] که خدا شکست ناپذیرى بسیار آمرزنده است». در این آیه نیز از موضوع رنگ سخن به میان آمده و برخی رنگ‌ها ذکر شده است. در این جا نیز سخن از اختلاف الوان است که سرانجام سبب معرفت ـ به خصوص برای دانشمندان خداترس ـ می‌شود؛ البته تفسیرهای مختلفی در باره اختلاف رنگ‌ها شده است از جمله اینکه مقصود، نعمت‌های مختلف با رنگ‌های گوناگون است یا اختلاف در نوع رنگ‌ها، اعم از طعم و ساختمان و خواص گوناگون آن‌ها، است؛ هرچند که ظاهر واژة الوان همان رنگ‌ها است.

رنگ‌های مختلف کوه‌ها نیز برقدرت خداوند گواهی می‌دهد و علاوه بر زیبایی، وسیله‌ای برای پیدا کردن راه‌ها در پیچ‌ و‌ خم‌های کوهستان است. این رنگ‌ها که در آیه بیان شده، بیض، حُمر، غرابیب و سود می‌باشد. «بیض» جمع أبیض، به معنای سفید، «حُمر» جمع أحمر، به معنای قرمز، «غرابیب» جمع غربیب، به معنای سیاه پررنگ، و «سود» جمع أسود، به معنای سیاه است. پشت سرهم قرار گرفتن غرابیب و سود تأکیدی بر سیاهی شدید بعضی از جاده‌های کوهستانی است (مکارم شیرازی، همان، ج 18، ص 234).

دربارة اختلاف تفسیر در مورد اختلاف الوان، نویسنده المیزان، به دلیل وجود رنگ‌های بیض (سفید) و حمر (قرمز) در بحث کوه‌ها، اختلاف رنگ‌های ظاهری را تأیید می‌کند؛ نه تفاوت طعم و خاصیت و نوع آن‌ها را که ممکن است در میوه‌‌ها مراد باشد (در کوه‌ها اختلاف انواع نیست و تنها اختلاف الوان است) (طباطبایی، همان، ج 17، ص 58).

«آغاز آیه سخن از نزول باران است و به دنبال آن ابتدا به رنگ‌های نباتات و بعد جمادات و آن‌گاه انسان و جنبدگان اشاره می‌شود و ما می‌دانیم رابطة نباتات با آب باران و رنگ‌ها بیشتر از جمادات و جمادات بیشتر از انسان‌ و جنبندگان و انعام (چهارپایان) است، بدین معنا که با نزول باران که در هر عمل شیمیایی وجود آب لازم است، گیاهان رابطة رنگی فتوسنتزی کلروفیلی داشته و جمادات با عوالم شیمیایی رنگین شده و حیوانات و انسان نیز با اعمال شیمیایی مخصوص رنگدانه‌های خود را می‌سازند» (پاک‌نژاد، همان، ج 5، ص 169).

ظاهراً مراد از اختلاف رنگ میوه‌ها، تفاوت خود رنگ‌ها است، ولی لازمه‌اش اختلاف‌های دیگری از جهت طعم، بو و خاصیت نیز می باشد. بعضی مفسران گفته‌اند: اصلاً منظور از اختلاف الوان، اختلاف انواع موجودهاست؛ چون بسیار می‌شود که واژه الوان بر انواع میوه‌ها و طعام‌ها اطلاق می‌شود، پس در حقیقت تعبیر به «الوان»، کنایی است؛ ولی جملة «ومن الجبال جُدّدٌ بیض وحُمرٌ مختلف الوانه» تا اندازه‌ای وجه اوّل را تأیید می‌کند که مراد خود رنگ‌ها باشد؛ نه طعم و خاصیت (طباطبایی، همان، ترجمه، ج17، ص57)، زیرا همان گونه که گفته شد در کوه‌ها اختلاف رنگ‌‌ها و نیز چند رنگ مشخص نام برده شده است.

واژة «جُدَد» جمع جُده، به معنای جاده و راه است و دو واژه بیض و حُمر، جمع أبیض و أحمر، به معنای سفید و سرخ است. ظاهراً واژه مختلف، صفت جدد و ألوانها، فاعل «مختلف» است؛ زیرا اگر جمله مبتدا و خبر بود می‌فرمود: «مختلفة الوانها» (آلوسی، تفسیر روح‌المعانی، ج22، ص189) و واژه غرابیب، جمع غربیب (سیاهی شدید) است و غراب را به همین جهت غراب (کلاغ سیاه) می‌گویند. واژة سود بدل یا عطف بیان برای غرابیب است و معنای آیه چنین است: آیا نمی‌بینی که در بعضی از کوه‌ها راه‌های سفید و سرخ و سیاه و با رنگ‌های مختلف هست؟ مراد از این راه‌ها یا راه‌هایی است که در کوه‌ها قرار دارد و رنگارنگ است یا مراد خود کوه‌هاست که به صورت خطوطی کشیده شده، روی کرة زمین قرار دارد، بعضی از این سلسله جبال به رنگ سفید، بعضی سیاه، بعضی چند رنگی‌اند (همو).

آن‌چه ما در طبیعت می‌بینیم رگه‌های رنگی از جنس خود کوه‌هاست و به صورت سنگ‌های زینتی سفید، سیاه، سرخ و دیگر رنگ‌ها در معماری ساختمان به کار می‌رود؛ بنابراین جُدَد در آیه شریفه نمی‌تواند تنها به معنای راه‌ها یا رشته کوه‌ها باشد و مراد رگه‌های رنگی کوه‌ها نیز می‌باشد.

در تأیید این تفسیر که مراد از رنگ کوه‌ها در آیه، همین رنگ‌های ظاهری است، می‌توان به آیه 5 سورة واقعه: Gوَتَکُونُ الْجِبَالُ کَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِF «و کوه‏ها کاملاً خرد می‌شوند!» اشاره کرده تشبیه به پشم رنگین حلاجی شده، ارتباط کامل با رگه‌های رنگارنگ کوه‌ها دارد و رنگین بودن پشم که کوه‌ها در قیامت، چنان خواهند شد، به خاطر این است که اکنون نیز برخی قسمت‌های کوه‌ها رنگین می‌باشد.

با این‌که کوه‌ها رنگ‌های دیگری غیر از سفید و سیاه پررنگ و قرمز دارند، خداوند در این آیه رنگ‌های دیگر را به صورت «مختلف الوانها» آورده و نام نبرده است. در این آیه جمله «مختلف الوانها» بعد از «حُمر» آمده است. گویا در این مطلب اشاره‌ای است به این که رنگ کوه‌ها درجه و ترکیب‌های مختلفی از رنگ قرمز است (فتحی، الوان فی‌القرآن، ص‌14)؛ یعنی امکان دارد رنگ سفید به بقیه رنگ‌ها تبدیل شود؛ نه این که نور سفید در اثر شکست نور، به انواع رنگ‌ها تبدیل گردد؛ بلکه مراد ما این است که معادنی که به رنگ سفیدند، می‌توانند اصل و مصدر سایر رنگ‌ها باشند و خود سنگ‌ها و صخره‌ها نیز به مرور در اثر اکسیده شدن و سایر فعالیت‌ها و تغییرهای شیمیایی تغییر رنگ می‌دهند (همو، ص 15).

سنگ‌هایی مانند گرانیت از ابتدا قرمز‌ند، سنگ بازالت هم سیاه است و این سنگ‌ها را نمی‌توان به رنگ‌های دیگر تجزیه کرد؛ نه با حرارت و نه با چیز دیگری؛ اما برخی سنگ‌ها مثل سنگ‌هایی که از کربونات کلسیم تشکیل یافته‌اند، سفید‌ند و در اثر حرارت و اکسید شدن، به قرمز تبدیل می‌شوند و قرمز در ترکیب اصلی همه رنگ‌ها هست (همو، ص 16).

خلاصه این‌که دکتر فتحی عبدالعزیز، «اختلاف الوان» را که بعد از «حمر» ذکر شده است، به اختلاف رنگ‌های قرمز مربوط می‌داند و مختلف را صفت حُمر می‌گیرد؛ در حالیکه طبق تفسیری که گفته شد، صفت «جددٌ» می‌باشد. آن‌گاه ایشان طبق تفسیرش نتیجه می‌گیرد که سایر رنگ‌ها از همین رنگ قرمز به دست می‌آید و قرمز اصل برای رنگ‌های دیگر است و آن را با برخی فرضیه‌های علمی اثبات می‌کند (همو، ص 17 و 16). دکتر پاک‌نژاد نیز آیه 28 سوره فاطر (اختلاف رنگ‌های کوه‌ها) را معجزة قرآن می‌داند (پاک‌نژاد، همان، ج 5، ص 169).

بررسی

در این قسمت از آیه که مربوط به اختلاف رنگ کوه‌ها می‌باشد، تفسیری که می‌گفت رنگ‌ها به معنای خود رنگ‌ها است؛ نه انواع، ترجیح داده می‌شود؛ به دلایلی‌ که ذکر شد؛ اما در مورد این که مراد از اختلاف رنگ‌ها، گوناگونی رنگ‌های راه‌های کوه‌ها (جُدَد) است یا انواع گوناگون رنگ‌قرمز و درجات مختلف این رنگ خاص، به نظر می‌رسد تفسیر دوم بهتر باشد؛ یعنی مراد درجات مختلف قرمزی کوه‌ها باشد؛ چرا که در غیر این صورت باید می‌گفت این رگه‌ها در کوه‌ها رنگ‌های گوناگون دارد؛ نه این که بگوید برخی از آن‌ها سفید، برخی قرمز و برخی رنگ‌های مختلف است. در این صورت ذکر سفید و قرمز زاید به نظر می‌رسد. شاید هم «مختلف الوانها» حکم کلی کوه‌ها نسبت به رنگ‌های مختلف را بیان می‌کند تا بگوید اگر جاده‌ها به رنگ سفید، قرمز و سیاه شدید است، به خاطر رنگارنگ بودن کوه‌هاست و گرنه رنگ‌های جاده‌ها از خودش نیست. به هر حال اگر به طور قطعی از نظر دانشمندان رنگ‌شناسی ثابت شود که رنگ‌های دیگر (غیر از سفید و سیاه) از تجزیة رنگ قرمز به دست می‌آیند و در اصل به قرمز برمی‌گردند، می‌توان گفت این آیه به یک نکته اعجاز گونه اشاره دارد و از سرّی از اسرار خلقت پرده برداشته است.

Gأَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَسَلَکَهُ یَنَابِیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ یَجْعَلُهُ حُطَاماً إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْرَى‏ لِأُوْلِی الْأَلْبَابِF؛ (زمر/21) «آیا نظر نکرده‏اى که خدا از آسمان آبى فرو فرستاد و آن را به چشمه‏هایى که در زمین است وارد نمود، سپس به وسیله‏ى آن زراعتى را با رنگ‏هاى متفاوتش بیرون مى‏آورد؛ سپس خشک مى‏گردد، پس آن را زرد مى بینى؛ سپس آن را درهم شکسته مى‏گرداند؟! قطعاً، در این (مطلب) تذکّرى براى خردمندان است».

هم انواع گیاهان مختلف است، هم کیفیت‌های آن‌ها و هم رنگ ظاهری‌شان؛ بعضی سبز تیره وبعضی سبز کم‌رنگ می‌باشند (مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج19، ص423). با قبول این دو تفسیر که در سایر آیات مربوط به رنگ‌ها نیز ذکر شده است. آیه نکته خاصی از حیث اعجاز علمی ندارد.

بررسی واژه «صبغه» در قرآن

این کلمه دو بار در یک آیه به کار رفته است.

Gصِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَF (بقره/ 138)؛ «رنگ (و نگار) خدایى (بپذیرید)؛ و خوش‌رنگ (ونگار)تر از خدا کیست؟ و ما تنها پرستش‏کنندگان اوییم».

در مفردات راغب آمده است:

«الصبغ: المصبوغ» صبغ اسم مفعول، یعنی رنگ شده است. راغب صبغه را عامل متمایز کننده بین انسان و حیوان می‌شمارد و فطرتی الهی می‌داند (راغب اصفهانی، مفردات، ص 475).

نویسندة لسان‌العرب می‌افزاید:

«صبغة‌الله» به معنای دین خدا و فطرت خدایی است، و «الصبغ»، یعنی فرورفتن در چیز سیّال مانند آب و به تغییر نیز صبغ گفته می‌شود». (ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان‌ العرب، ج8، ص 437 ـ 438).

از امام صادق7 نقل شده است: «اتّبعوا صبغة الله»؛ یعنی از اسلام که مقتضای فطرت الهی است، پیروی کنید (طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع‌البیان، ج2، ص 79).در تفسیر «صبغة» مواردی هم‌چون رنگ، وحدت،‌ عظمت، پاکی، پرهیزکاری، عدالت و مساوات، برادری و برابری، توحید، اخلاص و بالاخره رنگ بی‌رنگی و حذف همه رنگ‌ها بیان شده است (مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج‌1، ص473). در روایات اهل‌سنت نیز نمونه‌هایی هست که تعبیر صبغة‌الله تا اندازه‌ای جنبة فیزیکی پیدا می‌کند و مادی می‌شود، مثلاً ابن ابی‌نجار در تاریخ بغداد از ابن عباس نقل می‌کند: منظور از صبغة‌الله رنگ سفید است (طباطبایی، همان، ج‌10، ص475).

در میان مسیحیان معمول بود که نوزاد را غسل تعمید می‌دادند و گاهی ادویة مخصوصی که زرد رنگ بود، به آب می‌افزودند و می‌گفتند این غسل به ویژه با این رنگ خاص باعث تطهیر نوزاد از گناه ذاتی‌اش می‌شود که از آدم به ارث برده است (مکارم شیرازی، همان، ج1، ص473، طبرسی، فضل‌بن‌حسن، طبرسی، مجمع‌البیان، ج2، ص79 و ر.ک. به: رضایی‌اصفهانی، تفسیرمهر، ج1، ص417). قرآن خط بطلان بر این مطلب بی‌اساس می‌کشد و با تعبیری بسیار لطیف، زیبا و کنایی می‌فرماید: تنها رنگ خدایی را بپذیرید که همان رنگ ایمان، توحید خالص و اسلام است. منظور از رنگ خداوند، بی‌رنگی است که رنگ توحید واخلاص می‌باشد و همه رنگ‌های نژادی، خرافات،‌ نفاق و شرک در پرتو آن حذف می‌شود (رضایی اصفهانی، همان، ج1، ص417). انسان ناچار است در زندگی رنگی را بپذیرد و بهترین رنگ آن است که ارزان، چشم‌نواز، باصفا، بادوام و زودیاب باشد؛ یعنی در هر مکان و زمانی یافت شود و رنگ خدایی این‌گونه است. هم رنگ با فطرت، و منطق است و چشم اولیای خدا را نوازش می‌دهد و خریدار آن خدا و بهای آن بهشت است، پس از میان رنگ‌ها رنگ خدایی بهترین و زیباترین رنگ است Gوَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةًF؛ البته تا انسان رنگ‌ هوس‌ها، نژاد‌ها و قبیله‌ها را کنار نگذارد، نمی‌تواند رنگ وحدت، برادری و تسلیم را بپذیرد و رنگ خدایی پیدا کند (همو، ص 418).

بررسی

قرآن کریم برای اولین بار علاوه بر رنگ‌های محسوس و مادی، یک رنگ معنوی را هم مطرح کرده است که فراتر از همه رنگ‌های مادی است و در واقع همان رنگ بی‌رنگی است. و این خود از اسرار و شگفتی‌های قرآن است؛ البته اعجاز علمی نیست، زیرا یک بحث علمی به معنای علوم تجربی شمرده نمی‌شود.

دوم) بررسی آیات گروه دوم (رنگ‌های خاص)


مقدمه